به گزارش سپاه نیوز؛ روحانیت در مقاطع مختلف فراروی تاریخ این مرز و بوم همواره نقش مهم هدایت گری و راهنمایی مردم با بهره گیری از اصول و مبانی دین مبین اسلام در تمامی عرصه ها را برعهده داشته است که این نقش پذیری در دوران شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی بیش از هر زمان دیگری نمایان و در دوران دفاع مقدس نیز در شئون مختلف جلوه گر شد.
به بهانه برگزاری یادواره 4 هزار شهید روحانی ، گفت وگویی با حجت الاسلام والمسلمین علی سعیدی رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا که در سال های دفاع مقدس مسئولیت های مهمی در جبهه های نبرد علیه دشمن بعثی داشته است، انجام پذیرفت که در ادامه می خوانید:
س: مهمترین نقشی که روحانیت در دفاع مقدس داشتند را بفرمایید.
بسمالله الرحمن الرحیم
باتشکر از مجموعة عزیزان در مجموعة روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تقدیر و تشکر از مجموعة کسانی که در جهت کنگرة سراسری بزرگداشت شهدای روحانیت اهتمام داشتند و دارند، امیدوارم این کنگره بتواند نقش و رسالت روحانیت در دفاع مقدس را به منصة ظهور برساند، نقش علما و روحانیت در دفاع مقدس سطوح مختلفی را پوشش میداد و هم نقش ستادی بود برای روحانیون که بخشی از روحانیون در جایگاه فرماندهی ایفای نقش میکردند و بخشی از روحانیون در قالب مشاوره ایفای نقش میکردند و تعدادی از روحانیون در قالب تبلیغات و ارشاد انجام وظیفه میکردند.
این که عرض کردم سطوح مختلف ناظر بر ساختار هم میشود. بالاخره بخشی از علمای بلاد مثل ائمه جمعه مراکز استانها و علمایی که نفوذ معنوی داشتند، حضورشان در جبهه آن نورانیت و شکوه و نقش امیدآفرینی و انگیزهآفرینی را داشت که الحقوالانصاف خیلی مؤثر بود و میزان حضور شهدایی همچون شهید دستغیب، شهید صدوقی، شهید اشرفی اصفهانی و دیگر شهدایی که اینها در هر مقطعی حضور پیدا میکردند در جبهههای مختلف و این حضور نقش بسیار مهمی داشت.
نقش عقیدتی سیاسی های نیروهای مسلح و نمایندگی ولیفقیه در کنار یگانها و در کنار نیروهایشان هم نقش دیگری بود که حضور آقایان تعریف شده بود و تعدادی از شهدای روحانی از همین مجموعهای هستند که در جبههها در کنار نیروها بودند. مثل شهید میثمی که جزو کسانی بود که ایشان مسئول نمایندگی ولیفقیه در قرارگاه بود که به این فیض عظما نائل شدند. بخشی از روحانیون اعزامی هم به عنوان رزمنده یا در امور ستادی مثل آقای بشردوست که جایگاه ستادی داشتند، شهید ردانیپور به عنوان فرماندة نظامی انجام وظیفه میکردند یا آقای ذوالنور که نقش فرماندهی و هماهنگی را ایفا میکردند نقش محوری را در جبهه ایفا میکردند و بخشی از نیروها هم به عنوان رزمنده در یگانها حضور داشتند که واقعاً حضور این عزیزان بسیار تأثیرگذار بود و مجموعهای هم که از حوزة علمیه قم، سازمان تبلیغات، اوقاف و جاهای دیگر اعزام میشدند اینها نقش تبلیغاتی را برعهده داشتند که اقامه نماز جماعت، بیان احکام شرعی و دینی بخصوص احکام بخشی جبهه که واقعاً کاربرد بسیار مهمی در آن زمان داشت و نیز یک بخشی هم در راستای عملیات روانی علیه دشمن ایفای نقش میکردند.
بنابر این سطوح نقشآفرینی روحانیون در دفاع مقدس در این هشت سال، بسیار متنوع و در سطوح مختلفی از طلبة سطح یک و سطح دو تا حضرت آیاتی همچون شهید بهشتی، آیتالله خامنهای، شهید صدوقی، شهید محلاتی، شهید اشرفی اصفهانی و...
شاید متنوعترین سطوح را روحانیت در دوران دفاع مقدس داشتند. لذا آمار چهار هزار شهید مبیّن نقش و سطوح مختلف روحانیون در دفاع مقدس است. شهید شاهآبادی، آقازادة استاد حضرت امام، از شهدایی هستند که در جبهههای نبرد به شهادت رسیدند و بنابر این ما در سطوح مختلف ما شاهد ایفای نقش روحانیون بودیم که فرماندهان بیش از دیگران این باور را داشتند که یک طلبه و یک روحانی در یک یگان و یک گردان و منطقه، چه نقشی را ایفا میکند.
س: همان طور که مطلع هستید نقش روحانیون بعد از دفاع مقدس هم ادامه پیدا کرد و حتی امروزه هم روحانیون در مسائل اجتماعی و مسائلی مثل سیل و زلزله و اینها حضور دارند، شما این نقشها را چگونه تبیین میکنید؟ یعنی نقش روحانیون در صحنههای انقلاب همچنان با همان روحیة جهادی بعد از دفاع مقدس ادامه دارد.
ج: اصولاً این نقش ذاتی روحانیت است که بروز و ظهور آن در عرصههای مختلف است. روحانیت خودش را وقف خدمت به مردم در راه اعتلای کلمة الله نموده، قیام الله برای خدمت به مردم. یعنی انگیزه یک انگیزة الهی است و روحیه جهادی و عملکرد جهادی و جهت اصلی هم خدمت به مردم است. منتها این گاهی در دفاع مقدس تبلور و تجلی پیدا میکند و گاهی در حادثة سیل و زلزله تجلی پیدا میکند و گاهی حتی در یک حادثهای مثل کرونا تجلی و تبلور پیدا میکند. جنس این کار، جنسی است که در جاهای مختلف کاربرد دارد. روحانیت هرکجا تکلیفی احساس کند تکلیفمحور است و مبناءمحور و انگیزهمحور و جهادیمحور است. هر کجا احساس کند که باید ایفای نقش کند ورود پیدا میکند و حد و مرزی برای انجام تکلیف خودش نمیبیند.
حقیقتاً ما در طول این دویست سال اگر عرض کنم، فقط بحث دورة چهل سالة انقلاب نیست، در طول دویست سال گذشته که جریانهای مختلف سیاسی فعال شدند و احزاب سیاسی چندگانه و چندگرایشی و التقاطی وارد عرصه شدند، روحانیت حضور فعال در جهت ارائة خط صحیح اسلام، خط راستین اسلام و صراط مستقیم اسلام پیدا کرد
درهرحال ما شاهد هستیم که در طول دویست سال گذشتة قبل از انقلاب روحانیت همواره در همة عرصهها حضور فعال داشته و در تمام حوادث در کنار مردم بوده و در سختیها و شادیها در کنار مردم بوده است. یک روحانی در یک روستا چه نقشی دارد؟ در یک شهر و یک محله چه نقشی دارد؟ در ابعاد مختلفی مردم به وجود روحانی نیازمند هستند. در شادی و غم خودشان و در مسائل اجتماعیشان به روحانی نیازمند هستند و در مسائل اقتصادی نیازمند و در مسائل شرعیشان و حکومتی هم نیازمند. یعنی واقعاً ما نقش مردم را و پیوستگی بین مردم و روحانیت را در طول تاریخ شاهد بودهایم.
وقتی مردم احساس میکنند یک شاه قدرقدرتی مثل ناصرالدین شاه دارد استقلال مملکت را برای تأمین بعضی منافع درباری خودش به فروش میگذارد، وقتی موضوع به میرزای بزرگ منتقل میشود ایشان اخطار میکند و هشدار میدهد و وقتی ناصرالدین شاه گوش شنوایی ندارد، یک جملهای مینویسد به این مضمون که «الیوم استعمال توتون و تنباکو به عین نحو کان، در حکم جنگ با امام زمان است» شما پیوستگی بین مردم و روحانیت را ببینید، این یک حکم است، یک جمله است که در فرمان میرزا صادر شده است، اما ضمانت اجرایی این حکم این است که مردم وارد صحنه بشوند. لذا آنچنان مردم به صحنه آمدند که در خانة ناصرالدین شاه هم وقتی شاه از شکار برمیگردد و به انیسالدوله (همسرش) میگوید قلیان را آماده کنید، میگوید قلیان حرام شد و این از نمونه های پیوند بین مردم با روحانیت است.
هرکجا که روحانیت احساس میکرد باید از مردم کمک بگیرد برای مقابله با ظلم و ظالمین، اقدام میکردند و هر کجا مردم احساس میکردند مورد ظلم واقع شدهاند، به منازل علما پناه میآوردند و از آنها درخواست کمک میکردند و علما هم کمک میکردند و مشکل را حل میکردند تا اینکه نوبت به چهرة درخشان تاریخ معاصر (حضرت امام) رسید و ایشان توانستند با عزم راسخ و صلابتی که داشتند یک رژیم دوهزار و پانصد ساله را ساقط کنند و با اتکاء به ذات ربوبی و کمک و حمایت مردم یک حکومت دینی را در این کشور ساری و جاری کنند که این نقطة عطفی است در تاریخ شیعه که بعد از پانزده قرن امروز ما شاهد تنومند شدن درخت پرثمر انقلاب اسلامی هستیم.
س: علاوه بر حضور و نقش راهبردی روحانیون در بین عامة مردم، شما این نقش و حضور در بین نیروهای مسلح را چطور بررسی میکنید؟ علیالخصوص با توجه به هجمة گستردهای که منافقین و معاندین داشتند که بتوانند تأثیری دربین نیروهای مسلح ما داشته باشند. روحانیون در این زمینه چه نقشی را ایفا کردند که بتوانند جلوگیری کنند از انحرافی که ممکن بود در بین نیروهای مسلح به وجود بیاید.
ج: تعبیر حضرت آقا این است که ما مراحلی را گذراندهایم و مراحلی را هم در دست اقدام داریم. یعنی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی، کشور اسلامی و تمدن اسلامی. اینها مراحلی است که باید انقلاب به تدریج نهادینه میشد و بشود. وقتی انقلاب اسلامی است، نیروی مسلح آن هم باید یک نیروی مسلح مکتبی باشد. یعنی نیروی مسلح باید از جنس همین نظام باشد. وقتی پیامبر ولیالله است و امیرالمؤمنین ولیالله است و بالاترین شاخصهای ارزشی را در نگرشش و در گرایشش و در کنش خودش دارد، قهراً نیروی مسلحی که میخواهد در کنار این رهبری الهی از این نظام دینی حفاظت کند باید بالاترین شاخصهای ارزشی را داشته باشد. لذا دو بخش وجود دارد، یک بخش ایجابی و یک بخش سلبی.
بخش ایجابی آن است که نیروی مسلح باید مکتبی باشد. یعنی بینش و گرایش این نیرو یعنی ذهن وقلب و جوارح این نیرو با اسلام آمیخته شده باشد. یعنی نگرش و بیشش اسلامی باشد و کشش و عاطفهاش اسلامی باشد و سرشار از عشق به خدا و نبوت و امامت باشد و کنش این نیرو هم در راستای اسلام و شریعت الهی باشد. هم فرماندهان و هم کارکنان و هم خانوادهها. یعنی مجموعه باید یکپارچه در مسیر اسلام راستین باشند و این سه بخش عقاید، اخلاق و احکام در ذهن و قلب و رفتار کلیة نیروهای مسلح، اعم از ارتش و سپاه و فرماندهی انتظامی و وزارت دفاع تجلی و تبلور پیدا بکند. این یک بحث ایجابی است.
بخش سلبی هم روشن است که چون نیروهای مسلح مهمترین نقش آنها پاسداری از شاکلة نظام است، بیشترین تلاش را برای نفوذ دراین مجموعه خواهند داشت، از جهت فکری و مدیریت ادراک نیروهای مسلح، وقتی ادراک مدیریت شد و تغییر ادراک به وجود آمد، تغییر محاسبات انجام شد، در قلب و رفتار هم اثر میگذارد، بنابر این دشمنان تمام تلاششان این خواهد بود که این نیروی مسلح را استحاله کنند و تبدیل به نیرویی ضدنظام کنند. لذا نقش روحانیت در اینجا تبیین میشود و روشن میشود.
نقش روحانیت در طول این چهل سال این بوده که اسلام را در مجموعه ذهن و قلب و رفتار کارکنان مجموعه نیروهای مسلح و فرماندهان تئوریزه و نهادینه کند. فرماندهی جهادی، فرماندهی دینی، فرماندهی اسلامی نیروها هم در همین چهارچوب است.
در بخش سلبی هم شناختن و شناساندن جریانهای انحرافی، بخصوص جنگ نرم و بخصوص جریانهای مخفی و جریان نفاق که خیلی خطرناکتر از جریان علنی و آشکار هستند. لذا روحانیت و سیاسی عقیدتیها و نمایندگی در سپاه در درجة اول باید این جریانات را به کارکنان بشناساند و در درجة دوم، زمینة عدم آلودگی را فراهم کند. هرچه هم ما جلوتر میرویم میزان تحلیل خطر بیشتر میشود. چون فضای مجازی به کمک این جریانها آمده و جنگ نرم به کمک این جریانها آمده، لذا واقعاً امروز بحمدالله میبینیم، بعد از جریان کرونا، یکی از اتفاقاتی که افتاد کوچکردن مجموعة نیروها از سطح آموزش آشکار و حضوری به آموزش غیرحضوری و فضای مجازی است که این یک تحول بسیار کمّی و کیفی بود در نظام آموزش و هدایت و تبلیغات نیروهای مسلح انجام شد.
س: تحلیل عملکرد روحانیت در تغییر سیستم نبرد ایران و عراق، همطراز و ناهمطراز، یا به قولی نبرد نامتقارن و گسترش معنویت را شما چطور ارزیابی میکنید؟
ج: در تکمیل عرایض قبلی اشاره کنم در یک نیروی مسلح مکتبی دو عنصر اساسی لازم است. عنصر اول ایمان و معنویت و عنصر دوم بصیرت و درک درست شرایط و زمان و مکان است. جبههشناسی، راهشناسی، جریانشناسی و زمانشناسی جزو ویژگیهای یک نیروی مسلح مکتبی است. اما در رابطه با تبدیل نبرد نابرابر به نبرد نامتقارن، معمولاً برای نبرد نامتقارن، شش یا هفت عنصر نام می برند که تجهیزات، نیروی انسانی و مهارت، اینها را شامل می شود، اما طبق مطالعاتی که من دارم، معنویت بیشترین نقش را در تغییر نبرد نابرابر به نبرد نامتقارن تعریف میکنند و شما این را در صدر اسلام کاملاً مشاهده میکنید.
در دفاع مقدس همه بالاتفاق میگویند نسبت جبهة ما با دشمن نابرابر بوده است، ولی کفة ترازو خیلی جاها سنگین شد به نفع انقلاب و نظام اسلامی، یا در جریان جنگ 33روزه حزب الله در مقابل رژیم صهیونیستی که به نیابت از آمریکا میجنگید یا در جنگ غزه و یا در یمن.
یکی از شواهد بسیار بیّن و روشن نقش معنویت و انگیزه و اراده در تغییر نابرابر به نبرد نامتقارن، جنگ هشتسالة یمن است که بحث عربستان تنها نیست، بحث ائتلافی است که اروپا و آمریکا به همة توان به کمک عربستان آمدهاند که یک مجموعهای که این بندگان خدا دریمن هیچ تجهیزات و امکاناتی هم نداشتند را از بین ببرند و اینها قرار بود ظرف یک ماه مسئله جنگ را تمام کنند و قضیة یمن را حل کنند، ولی هشت سال است که این مجموعة نیرو با ارادة قوی و با معنویت و با تکیه بر ذات ربوبی ایستاده و دشمنان را مستأصل کرده و الان هم دربهدر دنبال راهحل میگردند که به یک شکل آبرومند جنگ را تمام کنند.
اثبات این دکترین یک حقیقتهایی است که ما را میرساند به دکترین نظامی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی. یعنی تکیهگاه ما اینهاست. عناصر دکترین دفاعی تکیه بر رهبری الهی و تکیه بر نیروی بومی و تکیه بر بصیرت و تکیه بر ایمان و اراده و تکیه بر امکانات داخلی و معنویت. اینها عناصر تشکیلدهندة دکترین دفاعی نظام جمهوری اسلامی را میتوانیم به این شکل ترسیم و تصویر کنیم.
س: نقش روحانیت در جهت گسترش وحدت بین شیعه و سنی و جلوگیری از تفرقه را بفرمایید و اینکه در حال حاضر چه برنامههایی در این زمینه باید باشد و آیا در گذشته درست عمل شده است یا نه؟
ج: آنچه که ما در تاریخ هزارسالة روحانیت میبینیم، میتوان گفت روحانیت هیچگاه دنبال تفرقه نبوده است. یعنی روحانیت در طول این بیش از هزار سال بعد از غیبت، متوجه شد که دشمن دنبال چه چیزی است و استفاده از اختلافات قومی، قبیلهای و مذهبی، بخصوص اختلاف بین شیعه و سنی بتواند جهان اسلام را مشغول کند و منابع آن را به غارت ببرد. بخصوص در این دویست سال اخیر این موضوع بیشتر نمود و نماد پیدا کرد.
ممکن است بعضی از روحانیون سادهدل و بیتدبیر و بیبصیرت روی بعضی از مسائل متمرکز بشوند و بخواهند ایجاد اختلاف بکنند مثل همین شیعة لندنی که زیرسایة ملکه انگلستان شعله این اختلافات را روشن میکند و آن را شعلهور میکند، یا بعضی از جریانات وهابیگری که در جاهای مختلف در کشورهای همسایة ما دارند بر کورة اختلاف میدمند. باید از اینها بگذریم، ولی چیزی که در مورد روحانیت شیعه در طول مدت بیش از هزار سال ما میتوانیم بیان کنیم این بود که روحانیت همواره منادی وحدت شیعه و سنی بوده است.
حضرت امام(ره) روی وحدت جهان اسلام تکیه داشتند و نقطة تمرکز را جهان اسلام و مسلمین گرفته بودند. هیچگاه نه حضرت امام(ره) و نه رهبر معظم انقلاب، شعار شیعهگری ندادند.
همیشه صحبت از اسلام است، صحبت از مسلمین و قرآن است و صحبت از نبوت است. این تعبیر پیامبر اعظم در کلام رهبر معظم انقلاب و همواره در راستای همراهی با مجموعة جهان اسلام است. نوع رفتار حضرت امام و رهبری مبیّن این مسئله است،
حضرت امام(ره) و آقا همواره منادی وحدت بوده اند، گرچه دشمنان همواره مترصد هستند و الان هم این نقشة شوم دشمن همچنان با هدف اختلاف افکنی ادامه دارد.
در هرحال روحانیت منادی وحدت بوده. حتی منادی وحدت حوزه و دانشگاه. مرحوم شهید مفتح پرچمدار وحدت حوزه و دانشگاه بودند و خود حضرت امام روی این موضوع تأکید داشتند. وحدت اقوام، وحدت نژادها گرد محور اسلام. امام معتقدند هیچ عاملی مثل اسلام نمیتواند مجموعة جهان اسلام را به وحدت برساند. نژاد و قوم و قبیله همه محترم است، مرز محترم است ، اما همه در قالب اسلام و پرچم و چتر اسلام اگر قرار گرفت، میتوانیم به یک امتیازات وپیروزیهایی دست پیدا کنیم و در برابر دشمنان با قدرت بایستیم که متأسفانه دشمنان همچنان درصدد هستند که بین صفوف مسلمین رخنه کنند.
س: حضور شما در صحنة دفاع مقدس با مسئولیتهایی همراه بود. اگر خاطرهای از شهدای شاخص روحانی در این دوران دارید بفرمایید
.
ج: من تقریباً از سال 61 حضور پیدا میکردم در جبهههای نبرد حق علیه باطل، آن زمان من مسئول نمایندگی ولیفقیه در واحد نیروی انسانی بودم. مسئول گزینش روحانیون و نماینده از طرف نمایندة ولیفقیه در نظام گزینش بودم. معمولاً آن زمان کارهای سنگینی را برعهده داشتیم چون حضرت امام گزینشها را منحل کرده بودند و نیاز بود مجدداً براساس نظر اسلام طراحی بشود و اینجا نقش بنده خیلی بیّن و صریح بود. منتها این زمان خیلی طولانی نشد و از سال 62 من براساس درخواست شهید محلاتی و فرماندة وقت سپاه، از حضرت امام و تأیید حضرت امام، به عنوان رئیس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه معرفی شدم. یعنی رئیس سازمان بنده بودم و بنیانگذار سازمان حفاظت اطلاعات در سپاه بنده بودم. الان هم بچهها به بنده لطف دارند و هر سال قبل از کرونا، مراسم افطاری بود و بنده هم در خدمتشان بودم، امسال هم که بعد از کرونا یک مقدار فضا بهتر شده است، همین محفل را داشتیم و بچههای قدیمی هم بودند که خیلی از آنها در حال حاضر بازنشست شدهاند. بچههای خوبی هستند.
آن زمان طراحی عملیات با ما بود. یعنی در هر عملیاتی، اولین جایی که میرفت طراحی میکرد عملیات بود، حفاظت اطلاعات بود در جهت این که منطقه را قُرق کند. قبل از اینکه تجهیزاتی آنجا وارد بشود منطقه را کنترل کند و محدودة آن را ببندد و ورود و خروج را کنترل کند و ضوابط بگذارد برای حرکت روز و حرکت در شب که اینها فوت و فنهایی است که در حفاظت باید اعمال بشود. معمولاً عملیات که شروع میشد تقریباً کار ما سبکتر میشد، مگر در زمینة بازجویی و تخلیة اطلاعاتی اسرا که بخش عمدهای از کار به عهدة بچههای ما بود یک بخشی هم به عهدة بچههای اطلاعات عملیات بود.
من در اکثر یا همة عملیاتها حضور داشتم، امروز به بچههای وزارت اطلاعات میگویند سربازان گمنام ولی حفاظت اطلاعاتها هم خیلی سرباز گمنام هستند و خیلی از جاها نقشی برای آنها درنظر گرفته نشد در حالی که نقش مهمی داشتند ومهمترین تبلور نقش حفاظت اطلاعات در والفجرهشت اتفاق افتاد که غافلگیری مطلق انجام شد و آن هم به خاطر رعایت صددرصد مسائل حفاظتی بود.
من آنجا شاهد بودم وقتی یک کامیون یگان خودش را گُم کرده بود هرچه میگفتند آدرس بده، میگفت آدرس نمیتوانم بدهم. آقای شمخانی به او گفت من فرماندة نیروی زمینی سپاه هستم به من بگو، با اشاراتی گفت و توانستند او را راهنمایی کنند که برود به یگان مربوطة خودش. یعنی آنقدر موظف شده بودند افراد، حتی خود بنده، یک شب در قرارگاه بودیم یکی از فرماندهان به من و یکی دیگر از دوستان گفتند بروید و یکی دو تا یگان را سرکشی کنید. شب عملیات بود. ما حرکت کردیم یکی دو کیلومتر که آمدیم به دژبانی برخورد کردیم که جلوی ما را گرفتند و گفتند نمیتوانید بروید.
گفتیم ما خودمان این برنامه را گذاشتهایم، گفتند باید رمز شب را بگویید و بعد عبور کنید، ما هم رمز شب را بلد نبودیم برگشتیم قرارگاه و یکی از بچههای که الان بازنشست شده آن زمان مسئول بود، گفتیم تو باید به ما رمز شب را میگفتی، گفت رزمندگان پیروزند. این رمز شب است. گفتیم خیلی خوب، ما هم با اقتدار برگشتیم جلوی دژبانی، گفتیم رزمندگان پیروزند. گفت این مال دیشب بوده. هر کاری کردیم تا زمانی که نتوانستیم رمز را به دست بیاوریم، یعنی به این شدت کنترل میکردند.
خاطرهای که الان به ذهن من رسید، من ارتباط زیادی با آقای میثمی داشتم. مشکلات زیادی در حفاظت اطلاعات داشتیم، اساسنامه نداشتیم، قانون نداشتیم، پشتیبانی نداشتیم، معلوم نبود زیر نظر چه کسی هستیم و فرماندهی با ما گرم برخورد نمیکرد و در ابتدا من سختیهای زیادی را تحمل کردم ولی هر وقت جبهه میرفتم، یک ربع نیم ساعت که با آقای میثمی صحبت میکردم آرامش پیدا میکردم. من تعجب میکردم که چه نفسی این مرد دارد. در مورد فرماندهان هم همین طور بود.
با اینکه ایشان به ظاهر نمیآمد که در مسائل حفاظتی و اطلاعاتی اشراف داشته باشند و تخصص داشته باشند، ولی میدیدم یک ظرافتهایی را بلد است و میدادند و به من آرامش میداد. من هر وقت به نقطة آخر میرسیدم که رها کنم و بروم، ولی ایشان را که میدیدم میگفت شما صبر کن و تحمل کن و نکاتی را اشاره میکرد که الان همهاش را یادم نیست، یادداشتهایی هم داشت که به من داد، دستنویسهایی که بعداً من دادم به دوستانی که دفاع مقدس را تنظیم میکردند و در اختیار آنها قرار دادم.
خاطرات متنوعی بود که به نظرم خیلی هم نیاز نیست که بعضی از خصوصیات را بیان کنم،. بعد از حفاظت اطلاعات به سازمان تبلیغات رفتم و هشت سال سازمان تبلیغات جانشین آقای محمدی عراقی در سازمان تبلیغات بودم و سال 80 برگشتم سپاه به عنوان جانشین نماینده ولیفقیه، سال 1384 هم افتخار پیدا کردم به عنوان نمایندة حضرت آقا در سپاه و سال 97 هم بعد از یازده سال توفیق پیدا کردم که در این دفتر انجام وظیفه میکنم.
س: اگر پیام و صحبت خاصی برای کنگره دارید بفرمایید.
ج: مطلبی که میخواهم بگویم این است که کاری که در مورد جمعآوری اسناد روحانیت در دفاع مقدس انجام شد کار بسیار مهمی بود. شاید پنج شش سال قبل بود و استارت این موضوع زده شد، زمانی بود که میخواستند موزة دفاع مقدس را توسط ستاد کل راهاندازی کنند، سه بخش را دفتر به اینجا واگذار کرد، بخش اول نقش روحانیت در انقلاب، بخش دوم نقش روحانیت در دفاع مقدس و بخش سوم نقش سیاسی عقیدتی و نمایندگیها در دفاع مقدس. من در اینجا جلساتی داشتیم و مشورتهایی که داشتیم عرض میکردم بخش اول را ما نمیتوانیم انجام بدهیم، یعنی بنا بود نمایندگی محل استقرار آقایان باشد. گفتم ما نقش اول را رها کنیم. من آن زمان هنوز در سپاه بودم. یعنی نقش روحانیت در انقلاب را ما نمیتوانیم انجام بدهیم، منتها نقش دوم را میتوانیم انجام بدهیم. یکی نقش روحانیت و نهادهای وابسته در دفاع مقدس و یکی هم سیاسی عقیدتیها و نمایندگیها در دفاع مقدس.
من آن زمان به اینجا رسیده بودم که صدسال آینده و پنجاه سال آینده مردم میگویند این روحانیونی که الان روی منبر صحبت میکنند، نقش اینها در جبهه چی بوده است؟ واقعاً آثار اینها در جبهه کجاست؟ چون اگر یک نسلی میگذشت و این اسناد درنمیآمد هیچ. الان شما در مورد سیدجمالالدین اختلاف نظر در تاریخ دارید. در مورد شیخ فضلالله نوری اختلافنظر وجود دارد چون دشمن هم تاریخ نوشته است. اسناد گویا نیست. اینجا بیان شد اسناد را آقایان جمعآوری کنند و مستند کنند که با چه امکاناتی و با چه ویدئوهایی روحانیت در دفاع مقدس و چه ضبطصوتی و چه بلندگوهایی آن زمان کار میکردند. همة ابزار جمع شد، تمام این ابزار قدیمی و کهنه جمع شد و در اختیار موزة دفاع مقدس قرار داده شد آنچه که بیشتر از همه مهم است، تبدیل کردن اسناد پانزده جلد کاغذ A4 است که در آرشیو من نگهداری میشود و یک نسخه از آنها اینجاست که پانزده جلد است و مجموعه آثار بسیار ارزشمندی است که اگر این نسل از صحنه خارج میشد و ثبت و ضبط نمیشد ما چیزی برای ارائه نداشتیم و همة آنها هم مستند است.
به اضافة کنگرههایی که در شهرستانها برگزار شد و مصاحبههایی که انجام گرفته و آثاری که نوشته شده. بعد هم مجموعهای از گنجینهای که برای کنگرة سال 1401 پیشبینی شده، اینها واقعاً نقش و اهمیت بسیار زیادی داشت در مورد نقش روحانیت در انقلاب و دفاع مقدس و لذا جای تشکر دارد از تمام کسانی که در این عرصه تلاش کردند و فعالیت کردند و امیدوارم بشود از این اسناد و مدارک، در جهت آشناسازی مردم به نقش روحانیت استفادة لازم برده بشود.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته